کار های هنری من
سلام دوستان گلم حتما بیشتر شما فانی بافت دارید . من هم تازه خریدم چون رنگ ها با هم مخلوط بودن بسته بندی شون کردم . عکس پایینی هم قالیچه ای که دارم می بافم . ...
نویسنده :
کوثر
10:08
خونه مامانی
سلام ما دیروز رفته بودیم خونه مادر بزرگم اینا برای افطاری . افطاری رو که خوردیم با دختر عمم و داداشم رفتیم که بازی کنیم و چه بازی داشتیم بار فیکس می زدیم . من پاهامو که می بردم بالا راحت می رفتم و تاب می خوردم . و اما دادا شم که ژیمناستیک کاره از دیوار راست می رفت بالا . دختر عمم که زیاد از اینجور کارا نمی کنه حسابی هیجان زده شده بود و تا می خواست بره بالا میو فتاد پایین منم بغلش میکردم تا بتونه به بارفیکس برسه و اونو بگیره و با لا خره پس از تلاش های بسیار زیاد تونست . بعد ما کلی بازی کردیم و از سر و کول هم بالا رفتیم بعد دختر عمم اینا رفتن و ماهم داشتیم آماده می شدیم که بریم ...
نویسنده :
کوثر
18:44
:)
دانستنی های غذایی کودکان
چاقی کودکان در 20 ساله گذشته امری نگرانکننده بوده است. چرا که همین کودکان چاق هستند که بزرگسالانی بیمار خواهند بود و جامعهای بیمارتر را تشکیل میدهند . * برای کودک خود قانون بگذارید.کودک باید سر ساعت مشخص غذا بخورد و غذای سالمی که شما برایش تهیه کردهاید مصرف کند. * او را از مضرات میانوعدههای شیرین یا غذاهای چرب و شور مطلع کنید و کمتر او را به مکانهایی ببرید که این غذاها را آماده میکنند. * مقدار زیادی غذای سالم مثل میوه و سبزیجات خام خوب شسته شده،کراکتهای کمچرب،ماست و شیر برایش تهیه کرده و آنها را در وسط روز در اختیارش بگذارید. ...
نویسنده :
کوثر
14:34
شعرکودک
(( جوجو کوچولو )) جوجو کوچولو نشسته بود تو لونه هی می گرفت بهونه می خواستش آب و دونه گفت که مامان بیرونه میاره آب و دونه دید که مامان نیومد طاقت جوجو سر اومد جوجو کوچولو روونه کوچه و باغ و خونه شد دلش پراز قصه شد یکدفعه جوجو مامان رو دید اورا بغل کرد و بوسید مامان به او آب داد مامان به او دونه داد جوجو کوچولو سیر شد بزرگ شد و پیر شد قصه جوجو تموم شد ...
نویسنده :
کوثر
16:21